جدول جو
جدول جو

معنی میان بالا - جستجوی لغت در جدول جو

میان بالا
کسی که قدش نه کوتاه باشد نه بلند، میان قد
تصویری از میان بالا
تصویر میان بالا
فرهنگ فارسی عمید
میان بالا
(یامْ)
مرد متوسطقامت. (آنندراج). نه بلند و نه کوتاه. (ناظم الاطباء). میانه بالا. میانه قد. آنکه قدش نه بلند باشد نه کوتاه. متوسطقامت. (از یادداشت مؤلف). نه بلند و نه کوتاه. (ناظم الاطباء). ربعه. که قدی متوسط نه بلند و نه کوتاه دارد. که قامتی باندام دارد نه درازی دراز و نه کوتاهی کوتاه. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به میانه بالا شود
لغت نامه دهخدا
میان بالا
کسی که قدش نه کوتاه باشد نه بلند میان قد متوسط القامه
تصویری از میان بالا
تصویر میان بالا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ نِ)
دهی از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون است و 340 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام محلی کنار جادۀ تهران و شاهی میان چابکسر و خواهرخان در 281900 گزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نه پیر و نه جوان، میان این دو، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 33هزارگزی شمال خاوری بیرجند ناحیه ای است کوهستانی معتدل ودارای 35 تن سکنه میباشد، فارسی زبانند، از قنات مشروب میشود، محصولاتش: میوه، غلات و بادام است، اهالی به کشاورزی گذران میکنند، مزرعۀ کربلائی محمدبیک ساویه جزء همین ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
قالی که در وسط اتاق افکنند و بر دو سوی آن، دو کناره، و بر سر آن، سرانداز افکنند، قالی عریض که میان دو کناره زیر سرانداز گسترند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام شبه جزیره ای است در شمال خلیج گرگان و طول آن در حدود 60 و عرض آن 1/5 تا 6 هزار گز است اراضی شبه جزیره بوته زار بلند و مرتع گاوداران تراکمه محسوب و زراعت صیفی نیز در آن معمول است. در انتهای خاوری شبه جزیره مقابل بندر شاه آبادی آشورآده واقع شده که شعبه مهم شیلات مجهز به تمام وسایل در آن واقع است. در قسمتهای دیگر شبه جزیره نیز شعبه های شیلات در آشور بزرگ و میان قلعه و جز آن وجود دارد که ماهیهای خود را با اتومبیل به آشور کوچک می فرستند. بر اثر عقب نشینی آب دریا بتدریج بر عرض شبه جزیره افزوده می شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
کاواک، (ناظم الاطباء)، میان تهی، اجوف، مجوف، کاواک، توخالی:
اگرچه نیست چو من در جهان میان خالی
گر از میان بروم میشود جهان خالی،
مسیح کاشی،
و رجوع به میان تهی شود
لغت نامه دهخدا
(گِ بَ)
دهی است از دهستان مهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 12 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و میوه ها، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. مزرعۀ گزان پایین جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مُ نَ کِ)
دهی از دهستان بربروداست که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 592 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
ربعه. مربوع. (دهار). با بالایی نه بلند و نه کوتاه. میانه قامت. میان بالا. معتدل القامه. با قدی موزون و معتدل. متوسطالقامه (آدمی). که بالایی نه بسیار کوتاه و نه بسیار بلند دارد. آنکه قدی متوسط دارد نه دراز و نه کوتاه. (یادداشت مؤلف) : مردی بود مأمون به گونه اسمر و میانه بالا. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان سگونداست که در بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد واقع است و 400 تن سکنه دارد که از طایفۀ سگوند هستند و زمستانهابه قشلاق می روند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی از دهستان اردمه است که دربخش طرقبۀ شهرستان مشهد واقع است و 1130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 42هزارگزی باختر الیگودرز و 16 هزارگزی باختر شوسۀ شاه زند و ازنا، ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل، 354 تن سکنه دارد، از قنات و چاه مشروب میشود، محصولاتش غلات، لبنیات، چغندر و پنبه است، اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(یامْ بُ)
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین، واقع در 9هزارگزی راه عمومی با 251 تن جمعیت. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
میان تهی کاواک به جز عمود نیست روز و شب خورشش شگفت نیست ازو گر شکمش کاواک است (لبیبی) آنچه که داخل آن خالی باشد میان تهی. یا توپ میان خالی. تهدید طرف بدون داشتن اسباب و وسایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میانه بالا
تصویر میانه بالا
کسی که قدش نه کوتاه باشد نه بلند میان قد متوسط القامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میان سال
تصویر میان سال
نه پیر و نه جوان، میان این دو
فرهنگ لغت هوشیار
اجوف، پوک، کاواک، میان تهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متوسطالقامه، کوتاه قامت
متضاد: بلندبالا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
ا توابع قره طغان شهرستان بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
جوی اصلی شالیزار که محل انشعاب آبراهه های متعدد زمین استنام
فرهنگ گویش مازندرانی
برنجی که از نیم دانه بزرگتر و از برنج معمولی ریزتر استبرنجی
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی